حمزه عیزالدین (29، اهل سوریه) در سال 2015 با مدرک دندانپزشکی به هلند آمد. اما برای اینکه بتواند در اینجا به عنوان دندانپزشک کار کند، ابتدا باید ارزیابی پزشکی را تکمیل می کرد، یک فرآیند طولانی با معاینات فراوان. پنج سال بعد، بالاخره زمان آن فرا رسید: حمزه تمام آزمایشات را گذرانده و به عنوان دندانپزشک در مطب در زاندم کار می کند.
من این حرفه را در سال 2009 انتخاب کردم. من مطمئن نبودم که می خواهم چه بخوانم، اما برادرم که بزرگتر است، دندانپزشکی خوانده است. او از مطالعه به من گفت و من با او برای تماشا به دانشگاه رفتم. برای من مهم بود که با مردم کار کنم. کار با کامپیوتر و اعداد برای من مناسب نیست. برادرم با اشتیاق گفت: «این سرگرم کننده است. "شما با مردم کار می کنید، همیشه مشغول هستید." این مرا متقاعد کرد. به عنوان یک دندانپزشک می توانید چیزی برای مردم معنی داشته باشید و با دستان خود چیزی زیبا بسازید. من در دانشگاه البعث ثبت نام کردم و در زادگاهم حماه تحصیل کردم.
پنج سال بعد، در سال 2014، حمزه فارغ التحصیل شد. جنگ داخلی برای مدت طولانی در آن زمان ادامه داشت. در سال دوم من شروع شد. اول فکر کردم شاید زود بگذرد. اما اینطور نبود. مخصوصاً در سال چهارم که درمان بیماران را شروع کردم سخت بود. گاهی برق می رفت یا آب نبود و مجبور می شدیم درس ها را لغو کنیم. من در طول تحصیل به فکر مهاجرت بودم، اما در نهایت تصمیم گرفتم آن را رد کنم. سپس باید همه چیز را از نو شروع کنم.
زمانی که حمزه دیپلمی در دست داشت، انتخاب کرد: به ارتش بپیوندد یا فرار کند. حمزه: «این واقعاً یک انتخاب نبود. من مخالف خشونت هستم و نمی خواهم مردم را بکشم.'
"من هدف داشتم"
حمزه در هلند هدفش را تغییر نداد. او می خواست به عنوان دندانپزشک کار کند، آن هم در این محیط جدید. جای تعجب نیست که مجبور شوم دوباره برای آن درس بخوانم. همه جا همینطوره به همین دلیل تصمیم گرفتم هر چه زودتر زبان را یاد بگیرم. روز اول در مرکز پناهجویان در هوگووین، به یکی از کارمندان COA گفتم: "من می خواهم هلندی یاد بگیرم، کجا می توانم بروم؟" کارمند خندید و به من گفت آرام باشم. "این فقط روز اول شماست."
در ابتدا برای من هلندی بسیار سخت بود. واقعا فکر می کردم هیچ وقت موفق نمی شوم. زبان شما پیچیده به نظر می رسد و گرامر برای من غیر منطقی است. اما من یک هدف داشتم. من می خواستم دندانپزشک شوم و می دانستم که زبان برای این کار لازم است. در پایان من دو سال را برای آن در نظر گرفتم. در آن دوره، حمزه از هوگوین به آمستردام نقل مکان کرد و در آنجا به یک باشگاه والیبال پیوست. این خیلی به من کمک کرد. پیدا کردن دوستان، یک زندگی اجتماعی، برای من واقعاً کلیدی بود که در اینجا مستقر شوم.
روزی دوازده ساعت مطالعه کنید
هنگامی که حمزه در سطح زبان مناسب قرار گرفت، با حمایت UAF، ارزیابی پزشکی خود را آغاز کرد. مراحلی که در انتظار او بود: آزمون دانش عمومی و مهارت، آزمون NT2 و سپس مطالعه سخت برای ثبت نام BIG خود.
حمزه: «در سال 2018 تقریباً هیچ کاری جز مطالعه نکردم. گاهی اوقات دوازده ساعت در روز. سخت بود ولی خودت میدونی در اعماق وجود شما می دانید که آیا می توانید کاری انجام دهید یا نه. من می خواستم برای رویایم بجنگم و تصمیم گرفتم بنشینم و درس بخوانم تا بتوانم به آن برسم. خیلی وقتها برای حفظ آمادگی والیبال بازی میکردم، وگرنه هیچ کاری نمیکردم. گاهی اوقات دوستان میپرسیدند: «زندهای، خوبی؟» نپرس گفتم اگر می خواستم دندانپزشک شوم باید این کار را می کردم.
چند آزمایش باید انجام می داد؟ حمزه فکر می کند. خیلی، واقعاً خیلی زیاد. فقط برای ثبت نام BIG، چهار تست تئوری، چهار تست عملی، یک درمان و یک تست شفاهی دادم. پس از دو بار تکرار، ثبت نام BIG او در پایان سال 2019، درست کمتر از پنج سال پس از ورود او به هلند، دریافت شد. «قبلاً مردم می گفتند که من افسرده می شوم، خیلی سخت است. آن پیش بینی محقق نشده است. بله، سفر سخت است، اما شدنی است. مهمترین چیز این است که به خودت ایمان داشته باشی.
یک مطب خصوصی
حمزه برای آماده شدن برای طبابت حرفه ای به مدت XNUMX ماه در مرحله نهایی ارزیابی پزشکی خود - در فاصله بین تحصیل - به عنوان دستیار در یک مطب دندانپزشکی در منطقه جردان در آمستردام کار کرد. میخواستم یاد بگیرم اوضاع در هلند چگونه است و اعتماد به نفس پیدا کنم. سال ها بود که بیمار را ندیده بودم. چگونه با یک بیمار در هلند صحبت می کنید؟ مدیریت چگونه کار می کند؟ اینجا همه چیز متفاوت است. ارتباط با بیماران به ویژه قابل مقایسه نیست. دندانپزشکان در هلند همه چیز را در هر مرحله به بیمار توضیح می دهند. دندانپزشکان سوری صندلی را عقب می گذارند و بلافاصله شروع به سوراخ کاری می کنند. روش هلندی برای من مناسب تر است.
حمزه با ثبت نام بزرگ و نه ماه تجربه کاری، در ابتدای سال 2020 به راحتی در یک مطب دندانپزشکی در زاندام کار پیدا کرد. با لبخند می گوید درخواست داد و قبول شد. باعث افتخار اوست. راه آسانی نبود، اما من تسلیم نشدم. اینکه به هدفم رسیده ام هم جایی دیوانه است. حس عجیبی داره به همین دلیل دو هدف جدید برای خودم در نظر گرفته ام. در کوتاهمدت میخواهم خودم را بیشتر توسعه دهم و تخصصی کنم، تا بتوانم موارد دشوار را نیز اداره کنم. در دراز مدت من تمرین خودم را می خواهم. با برادرش؟ حمزه می خندد: من قبلاً این فکر را با او در میان گذاشته ام، اما او به عنوان دندانپزشک در آلمان کار می کند. من نمی خواهم به آنجا بروم، زیرا پس از آن باید زبان دیگری یاد بگیرم. من در هلند خوشحالم و فکر می کنم هلندی بهتر از آلمانی است. بنابراین سوال این است که آیا او می خواهد به هلند برود.
مصاحبه: جاب هالسمن
عکاس: سوزان بلانچارد