معلم انگلیسی حکیم واگوما (33) صد و پنجاه درخواست ارسال کرد. نتیجه: سکوت - بدون مکالمه، بدون سخنرانی مهمان، فقط رد کردن. تا حدودی به لطف تلاشهای UAF، او در نهایت با یک مدیر مدرسه پشت میز قرار گرفت. حکیم یک درس آزمایشی داد و از شانس خود استفاده کرد. گفتم: بنشین و از درس من لذت ببر.
حکیم میگوید: «من از سال 2020 شروع به درخواست شغل کردم. او در یک کلاس درس موقت و در غیر این صورت خالی در V پذیرایی می شودMBO کالج تریویوم آمرسفورت، کارفرمای او از سپتامبر. در بیرون، ماشینهای بزرگ در حال راندن انبوه پایهها در زمین برای ساختن یک مدرسه جدید هستند. پنجره را می بندد و پشت یکی از میزهای کلاس می نشیند. به عنوان بخشی از تحصیلاتم، یک دوره کارآموزی را در یک مدرسه راهنمایی در زوتفن گذراندم که به خوبی پیش رفت. دوستی گفت: "در یک ثانیه کار خواهی داشت." اما آن ثانیه به یک ماه تبدیل شد، یک ماه به دو ماه تبدیل شد و همینطور ادامه یافت. هیچ اتفاقی نیفتاد.
حکیم یک لپتاپ را از کیفش بیرون میآورد و پوشهای از فایلها را روی دسکتاپ باز میکند. آنها عبارتند از: صد و پنجاه نامه ای که او فرستاده است، مرتب شده اند. انگیزه نامه نهاییو به دنبال آن نام مدارس متعددی آمده است. پاسخی که مدام دریافت می کرد: تجربه ای نداشت. حکیم: «احساس بسیار بدی نسبت به آن داشتم. دانشجویانی که قبلاً هرگز تدریس نکرده بودند، شغل پیدا کردند، در حالی که من…» او به دنبال کلمات می گردد. من یک معلم با تجربه هستم.

دانشجویانی که قبلاً هرگز تدریس نکرده بودند، شغلی پیدا کردند.
حکیم در اوگاندا به دنیا آمد. او زبان انگلیسی، زبان رسمی کشور را مطالعه می کند. او همچنین زبان های عربی، ترکی، سواحیلی، آفریکانس و زولو را از جمله می آموزد. من به نه زبان صحبت می کنم! در کشور من، هر قبیله ای زبان خاص خود را دارد و تعداد کمی از آنها وجود دارد. زبان ها شما را قادر می سازند تا دیگران را درک کنید. چه تأثیری بر شما دارد که ما این مکالمه را به زبان هلندی انجام می دهیم؟
پس از تحصیل، حکیم در مدرسه ای در کامپالا کار خواهد کرد و در صورتی که فرصت تدریس انگلیسی در آنجا را پیدا کند، به ترکیه نقل مکان خواهد کرد. در مجموع، او بیش از هشت سال است که تدریس می کند. چون در ترکیه برای او امن نیست، در سال 2016 به هلند می گریزد. داستانی طولانی، دردناک و سیاسی است. من نمی خواهم توضیح بیشتری بدهم، اما بد بود. حکیم در حالی که منتظر اجازه اقامت در هلند است به مدت دو سال نمی تواند کاری انجام دهد. تا زمانی که سیگنال ها در پایان سال 2018 سبز شوند. او با حمایت UAF، سال مقدماتی را در دانشگاه علوم کاربردی HAN در نایمگن دنبال میکند و پس از آن دوره HBO را برای آموزش زبان انگلیسی آغاز میکند.
حکیم: برنامه قرار است چهار سال طول بکشد، اما من میخواستم دو سال دیگر تمام شود. مواقعی بود که ده موضوع را در یک بلوک پاس می کردم. اکنون تنها کاری که باید انجام دهم این است که تحقیقات نهایی خود را به پایان برسانم.' حرکت میکند و دستهایش را روی هم جمع میکند. "ببین، من تجربه دارم. من به راحتی می توانم یک درس انگلیسی ارائه دهم. اما احساس می کردم با مدرک هلندی شانس بیشتری برای کار دارم. این انگیزه من بود.
او انتظار نداشت که یافتن شغل تا این حد دشوار باشد. او هنوز در مورد دلایل لیست طولانی برنامه های ناموفق حدس می زند. 'به من بگو. من همه چیز دارم: تحصیلات کامل، تجربه کاری، نمرات خوب - نمرات واقعاً خوب، اکنون تقریباً دیپلم هلندی، من به زبان خودم صحبت می کنم. زبان تحصیل من هلندی است، گزارش هایی به زبان هلندی نوشته ام. عدم تسلط به زبان نمی تواند دلیل باشد. علاوه بر این، زبان هلندی برای یک معلم انگلیسی مهم نیست، زیرا من هشتاد درصد دروس خود را به زبان انگلیسی تدریس می کنم. چیست؟
لحظه ای سکوت می کند. سپس می گوید: «اصالت من اولین الهام من است. این که من از آفریقا هستم کمکی نمی کند. در آموزش و پرورش آسان نیست که فردی از آفریقا باشد. من در سیستم آموزشی هلند با افراد زیادی مثل خودم برخورد نکرده ام. البته من یک عکس در رزومه ام داشتم. آه عمیقی در پی دارد.
در آموزش و پرورش آسان نیست که فردی از آفریقا باشد. من در سیستم آموزشی هلند با افراد زیادی مثل خودم برخورد نکرده ام.

چرخش زمانی اتفاق افتاد که ناظر حکیم در UAF به یک موقعیت خالی در V اشاره کرد.MBO کالج تریویوم آمرسفورت اولین واکنش من این بود: من قبلاً در آنجا درخواست دادم - بدون موفقیت. پس چرا باید دوباره تلاش کنم؟ گفتند کمک میگیرم و بلافاصله به کارگردان وصل شدم. چرا کمک؟ در نهایت من آن را انجام دادم. من انتقام جو نیستم، من آن شخص نیستم. تجربیات منفی من را قوی تر می کند. من نمی خواهم چیزی منفی در مورد Trivium بگویم، آنها به من فرصت دادند.
حکیم گفتگو کرد و از او دعوت شد تا یک درس آزمایشی ارائه دهد. این تمام چیزی بود که می خواستم. می دانستم: اگر فرصت پیدا کنم، آن را با دو دست می گیرم. درست قبل از کلاس، مدیر گفت که می خواهد مرا معرفی کند. گفتم: «لازم نیست. بنشین و از درس من لذت ببر. خوب می شوم." بعد از آن همه چیز خود به خود گذشت. چیزهایی در مورد خودم روی تابلو نوشتم و از دانش آموزان خواستم که من را به زبان انگلیسی معرفی کنند. آنها این را خیلی دوست داشتند. من واکنش های مثبتی دریافت کردم.'

می دانستم: اگر فرصت پیدا کنم، آن را با دو دست می گیرم.
داستان حکیم چه می گوید؟ حکیم: اجازه دهید به این سوال به زبان انگلیسی پاسخ دهم. ضرب المثلی هست: کتاب را از روی جلدش قضاوت نکنید. من فکر می کنم اکثریت در مورد ظاهر ما یا اینکه از کجا آمده ایم قضاوت می کنند. اما شما نمی توانید قضاوت کنید مگر اینکه به من فرصتی بدهید تا توانایی هایم را نشان دهم. چیزی که نیاز داشتم یک درس بود. به هر دانش آموزی که ناامید است می خواهم بگویم: صبور باشید و باور داشته باشید که افرادی هستند که از شما مراقبت می کنند. به طور جدی. در نهایت، شانس داده می شود.
UAF حکیم را در طول تحصیل و مسیر کارش هدایت و حمایت مالی کرده است. حکیم شغل فعلی خود را از طریق راهنمایی مشاور خود پیدا کرد.
در ابتدا، حکیم نمی خواست دوباره در مدرسه ای که قبلا رد شده بود درخواست دهد. به او توصیه کردم که این کار را بکند. گفتم: در قدرت بایست، همه چیزهای دیگر را فراموش کن و این را یک فرصت ببین. ما از مدرسه شنیدیم که - با توجه به دانشآموزان بسیار با کمبود زبان - آنها در ابتدا درباره هلندی او تردید داشتند. اما چون جایگزینی موقتی بود، از آن اعتراض گذشتند. تنها پس از یک ماه مشخص شد که حکیم و این مدرسه با هم همخوانی خوبی دارند. او با دانش آموزان به خوبی کلیک می کند، دقیقاً به این دلیل که به زبان های مختلف صحبت می کند. من برای نحوه مدیریت او احترام زیادی قائل هستم. امیدوارم مدارس از این مثال برای دعوت از معلمان با سابقه پناهندگی برای مصاحبه استفاده کنند. افرادی مانند حکیم بارهای زیادی را حمل می کنند.
ماریک ون در تول (مشاور برنامه UAF)
استعداد را نباید هدر داد
به متخصصان آموزش پناهندگان مانند حکیم فرصت توسعه بدهید. با کمک مالی خود دنیایی از تفاوت را برای آنها ایجاد می کنید.
آیا به پناهندگان در راه کمک می کنید؟