تغییر رشته گاهی این امر تجملاتی است، اما برای محمد (35) یک ضرورت بود. وقتی دولتی که در خدمتش بود بر ضد او شد، مجبور شد ترکیه را ترک کند. زمانی که در هلند بود، مجبور شد طرح B را ارائه دهد. "تجربه من به عنوان یک پیاده نظام در اینجا چندان برای من مفید نبود."
داستان از سال 2016 در ترکیه آغاز می شود. محمد، یک سرباز از ازمیر، توسط دوستان مشترک با بتول، وکیلی از آنکارا مرتبط می شود. ضربه. "کلیک بلافاصله وجود داشت. ما هر دو ساکت هستیم، نه آن دسته از مهمانی ها.
همانطور که عشق آنها شکوفا می شود، یک کودتای ادعایی در 15 جولای رخ می دهد و به سرعت سرکوب می شود. پس از تابستان، ده ها هزار سرباز، افسر پلیس، قاضی، روزنامه نگار و دانشمند اخراج خواهند شد. دولت رسانههای منتقد را ممنوع میکند و خطوط تلفنی را برای ردیابی مخالفان باز میکند.
عروسی
محمد می گوید: «من هیچ نقشی در کوپه نداشتم. اما ظاهرا مشکوک بودم.» او به دلیل مشارکت در یک سازمان تروریستی از کار برکنار شده و تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است. بتول محبوب او دفاع را بر عهده می گیرد، اما بی فایده است.
محمد پانزده ماه را در زندان سپری می کند. Betül نامه می نویسد، اما در عین حال بازدیدهای وحشتناکی از مقامات دریافت می کند. او نزد خانواده اش در هلند فرار می کند. محمد می گوید: «یک تصمیم عاقلانه. در حالی که در انتظار محاکمه جنایی جدید بود، او همچنین توانست از ترکیه فرار کند. در 6 ژوئن 2019، عاشقان در Schiphol به آغوش یکدیگر افتادند. این زوج وقت تلف نمی کنند. شش هفته بعد آنها جشن عروسی به تعویق افتاده خود را جشن می گیرند. این یک مهمانی بزرگ در Zuiderpark خواهد بود، با ساقدوشها، غذا، موسیقی و حداکثر دویست مهمان. مربیان زبانشان هم آنجا هستند.
من همچنین میخواستم در اسرع وقت امرار معاش خودمان را تامین کنم.
محمد
نظری ندارم
محمد می گوید: «یک بار در هلند نمی دانستم چه کار کنم. شما با تجربه من به عنوان یک پیاده نظام نمی توانید کار زیادی در جامعه انجام دهید. او جستجو برای پلن B را آغاز می کند و به توصیه UAF، ابتدا روی مهارت های زبانی خود کار می کند. او هلندی خود را به سطح B2 ارتقا داد. سپس میتوانستم ادامه دهم. اما با چی؟ من به تحصیل در رشته مهندسی برق در سطح حرفه ای بالاتر فکر می کردم و قبلا ثبت نام کرده بودم. اما در شهرداری یکی از مسئولان به من گفت که نمی توانم مطالبه مزایا کنم. Betül قبلاً آموزش عالی حرفه ای را آغاز کرده بود. من فکر کردم حق با مسئول است. من هم می خواستم در اسرع وقت امرار معاش خودمان را تامین کنم.
دوستان فرصت های شغلی در ICT را به محمد اشاره می کنند. "راستش را بخواهید، این حتی برنامه B برای من نبود، بلکه برنامه C بود. من باید در مدت کوتاهی سه زبان خارجی را یاد می گرفتم: هلندی، انگلیسی و اصطلاحات تخصصی ICT." محمد علاوه بر دوستان مفید، راهنمای خوبی در UAF نیز دارد. اگر در حال جستجو هستید این مهم است.
خوشحال با حروف آبی
او با حمایت UAF و Refugee Talent Hub، دوره مهندسی ابر را با موفقیت به پایان رساند. سپس در PwC شغلی پیدا می کند. "این پس از یک راهنمایی گرم از طرف تماس ما در UAF بود." او اکنون دو سال است که در PwC کار می کند. همکارانم بازخورد خوبی به من می دهند و به من در دوره ها اشاره می کنند. من مشتاق و مشتاق یادگیری هستم. اگر چیزی در مورد پروژه ای متوجه نشدم، می خواهم در آن شرکت کنم. من هر روز با انجام دادن یاد میگیرم.'
محمد برنده یک قرارداد دائمی شده است و به عنوان یک مهندس توسعه دهنده پیشرفت می کند. او به همراه همکارانش سرورها را راهاندازی میکند، اتصالات شبکه را مرتب میکند و برنامهها و پایگاههای داده را در دسترس قرار میدهد. من به دیگران در مشکلات فناوری اطلاعات کمک می کنم، در حالی که چهار سال پیش فقط می توانستم یک حرف در Word تایپ کنم. از نظر دانش کامپیوتر همین بود. باید اعتراف کنم: همه آن تغییرات در همان زمان بسیار دشوار است. اما راهبر برنده است!
او افتخار می کند که می تواند "لوبیاهای خود را مدیریت کند". زندگی به او و بتول لبخند می زند. عشق آنها اکنون با یک پسر مهر و موم شده است. بتول در سال دوم تحصیل در رشته تغذیه و رژیم غذایی در دانشگاه علوم کاربردی لاهه است و در بیمارستان کار داوطلبانه انجام می دهد. این جفت با دقت به دنبال یک خانه بزرگتر هستند. محمد می خندد: «هلندی ها گاهی باورشان سخت است، اما این حس خوبی به ما می دهد که می توانیم مالیات بپردازیم. من از حروف آبی خوشحالم. آنها به ما تأیید می کنند که ما بخشی از این جامعه هستیم.
استعداد را نباید هدر داد
به دانشجویان پناهنده و متخصصانی مانند محمد فرصت پیشرفت بدهید. با کمک مالی خود دنیایی از تفاوت را برای آنها ایجاد می کنید.
آیا به پناهندگان در راه کمک می کنید؟