بتول (31) پس از فرار از کشورش، باید خود را دوباره اختراع کند. او از حرفه وکالت خداحافظی می کند و شروع به تحصیل در رشته تغذیه و رژیم غذایی می کند. من بیش از سی سال دارم و دوست داشتم به زندگی خود ادامه دهم. اما گاهی اوقات اینطور می شود.
وقتی دوستان مشترک بتول از آنکارا را با محمد از ازمیر جفت می کنند، او بلافاصله می داند که این عشق زندگی اوست. او یک سرباز است، او یک وکیل است و یک ارتباط فوری وجود دارد. سال 2016 است و با شکوفا شدن عشق آنها، دنیای اطراف آنها تغییر می کند. تابستان آن سال، کودتای ادعایی در ترکیه رخ داد که به سرعت سرکوب شد. محمد اخراج و دستگیر می شود و عروسی برنامه ریزی شده آنها نمی تواند برگزار شود.
در زندان است، هشت ساعت مسافت با اتوبوس از بتول، که آنها برای آخرین بار یکدیگر را در خاک ترکیه می بینند. پس از آن، نامه ها عشق خود را زنده نگه می دارند. آنها دو پوشه پر از آنها را برای یکدیگر می نویسند. در این میان، وکیل با ملاقاتهای ترسناکی از سوی ماموران مواجه میشود. مردم توصیه های ناخواسته ای به او می کنند: این که نامزدی خود را قطع کند. "من برای آن برنامه ریزی نداشتم."
بتول تصمیم می گیرد به هلند، جایی که عموهایش زندگی می کنند، فرار کند. او در مورد نقشه خود برای محمد به زبان مخفیانه می نویسد. دوران سیاهی است، او می گوید: باید سرزمین مادری و محمد را پشت سر بگذارد، تلاش می کند زندگی جدیدی در یک کشور خارجی بسازد. تنها چیزی که با اطمینان می دانستم این بود که دیگر نمی خواستم وکیل شوم. آن وقت شما فقط نگران مشکلات هستید. علاوه بر این، من اعتماد خود را به حاکمیت قانون در ترکیه از دست داده ام.
راهنمای عالی
با حمایت UAF، او در حال تکمیل سال انتقالی در دانشگاه علوم کاربردی لاهه است. سرپرست من، افرا، راهنمای خوبی بود. ما با هم برای تست های NT2 تمرین کردیم و او راه را به یک برنامه کاربردی B اشاره کرد. Betül یک دوره شیمی گذراند و اکنون در حال انجام تحصیلات حرفه ای عالی در تغذیه و رژیم غذایی است. "غذاهای سالم همیشه علاقه من بوده است."
خوشبختانه، محمد و بتول می توانند با هم به پلان B تغییر مسیر دهند. در بین دو محاکمه، محمد فرصتی برای فرار از ترکیه می بیند. در 6 ژوئن 2019، عاشقان دوباره در Schiphol به آغوش یکدیگر می افتند. شش هفته بعد آنها جشن عروسی خود را می گیرند، ازدواجی که تقریباً پنج سال بعد هنوز رسمی نشده است. دولت ترکیه از ارسال شناسنامه بتول خودداری می کند. خانواده های آنها نیز از سایر قلدری های جزئی و عمده رنج می برند. بنابراین بازگشت یک گزینه نیست. نیمی از محله در تابستان برای تعطیلات به ترکیه می روند، اما ما هرگز نمی توانیم به عقب برگردیم. بتول میگوید که این دردناک است.
این احساس خوبی است که طرح B کار می کند.
Betül
پلان B کار می کند
با این حال زندگی دوباره به این زوج مقاوم لبخند می زند. محمد با موفقیت به عنوان یک متخصص فناوری اطلاعات بازآموزی کرده و قرارداد دائمی با یک شرکت مشاوره بزرگ منعقد کرده است. بتول در سال دوم تحصیل است. او کمی دیر آمد، اما دلیل خوبی داشت. آمدن پسرشان داستان آنها را کامل کرده است. الان همه چیز خیلی خوب پیش می رود. این احساس خوبی است که طرح B کار می کند. البته زمان زیادی می برد. من بیش از سی سال سن دارم و دوست داشتم به زندگی خود ادامه دهم. ولی بعضی وقتا اینجوری میشه فکر کردن به مراسم فارغ التحصیلی در دو سال آینده من را خوشحال می کند. این به من انرژی می دهد.
کار داوطلبانه
بتول از زبان به عنوان بزرگترین مانع خود یاد می کند. حتی به معنای عملی، در مدرسه تکالیف را کاملاً درک می کنم. اما به نظر من گفتگوهای عمیق در مورد عواطف و احساسات دشوار است. من همچنین ایفای نقش در اقدامات رژیمی را دشوار می دانم. از آنجایی که نمی توانم خودم را به خوبی بیان کنم، می ترسم که همکلاسی ها مرا دور بیابند. در حالی که من نیستم. اما Betül از آن دسته افرادی است که با چنین مشکلی با انرژی برخورد می کند. علیرغم مشغله های زندگی، او به عنوان یک داوطلب شروع به کار کرد. او هر پنجشنبه قهوه، چای و گوش شنونده خود را برای بیماران مسن بیمارستان Westeinde فراهم می کند. چون برای زبان و تجربه کاری خوب است. و چیزی را به جامعه خود برگردانیم.
استعداد را نباید هدر داد
به دانشجویان پناهنده و متخصصانی مانند Betül فرصت پیشرفت بدهید. با کمک مالی خود دنیایی از تفاوت را برای آنها ایجاد می کنید.
آیا به پناهندگان در راه کمک می کنید؟